کینهورزی نفاق؛ اساس پرونده حمید نوری در سوئد
تاریخ انتشار: ۲۵ مرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۴۷۱۵۹۷
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما، ۳ سال و ۹ ماه از بازداشت غیر قانونی حمید نوری در سوئد میگذرد و در این مدت کشوری که ادعای آزادی بیان و حقوق بشر را دارد، حتی کوچکترین مصداقی از رعایت کردن حقوق یک زندانی را در کارنامه سیاه خود ندارد.
به گزارش ستاد حقوق بشر، حمید نوری در تاریخ ۱۸ آبان ۱۳۹۸ در فرودگاه استهکلم سوئد از سوی پلیس این کشور به طرز وحشیانهای دستگیر شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پس از دستگیری این شهروند ایرانی، بسیاری از حقوق اساسی و اولیه وی سلب شد که از اولین اقدامات ناقض حقوق بشری علیه وی را میتوان به قطع تماس با خانواده و سفارت ایران در ماههای ابتدایی دستگیری اشاره کرد.
به گفته «هانا لارسون»، وکیل سوئدی حمید نوری، وی بیش از ۳ سال است در سلول انفرادی به سر میبرد که رکورددار زندانی انفرادی محسوب میشود.
سنگ تمام سوئد برای شکنجه حمید نوری
سوئد در این مدت ۳ سال و ۹ ماه، از هیچ اقدامی برای فشار روحی و روانی علیه حمید نوری دریغ نکرده است.
جدیدترین تلاش دولت سوئد این است که مدتی پیش، یک تبعه کشور اریتره را که دچار اختلالات شدید روحی و روانی است به سلول انفرادی حمید نوری منتقل کردهاند، بدون اینکه شرایط نگهداری در سلول، کوچکترین تغییری پیدا کند.
آنگونه که حمید نوری به وکلایش گفته است؛ سوئدیها معمولاً در آستانه برگزاری جلسات دادگاه، فردی را به سلول وی منتقل میکنند و به همین بهانه، وسایل نوری از جمله یادداشتهای مورد نیاز برای دادگاه که در اختیارش قرار دارد را ضبط میکنند.
این اقدام تاکنون بارها صورت گرفته و این امر به نوعی امکان دفاع موثر را از حمید نوری سلب کرده و مدارکی که او برای دفاع از خود در جلسات دادگاه به آنها نیاز دارد را به همین بهانه از او دور نگه میدارند.
ضمن آنکه حضور یک فرد با مشکلات روحی و روانی در سلول کوچک نوری، فشارها بر او را تشدید میکند، به خصوص که بر اساس گزارشهای واصله این فرد به هیچ وجه مسائل بهداشتی را رعایت نکرده و شرایط بسیار سخت و طاقتفرسایی را برای شهروندمان در سلول انفرادی ایجاد کرده است.
نوری، چشم انتظار چشم پزشک
گفته میشود حمید نوری در زمان کرونا به این بیماری مبتلا شده، ولی دولت سوئد حتی حق دسترسی به پزشک را از وی سلب کرده است. همچنین در این مدت ضعف بینایی نوری حادتر شده و در این زمینه پزشکی او را معاینه نکرده است بلکه عینکش را هم نمیتواند عوض کند.
سلب حق انتخاب وکیل و دسترسی به آن
عدم حق انتخاب وکیل و دسترسی به او از مشکلات دیگری است که از ابتدای بازداشت، برای نوری ایجاد شده بود.
اگر چه نوری اکنون و در مرحله دادگاه تجدید نظر دارای وکیل است، اما همواره در زمینه دسترسی به وکلایش با محدودیتهای مختلفی روبرو است که یکی از این محدودیتها در دسترس نبودن به موقع مترجم برای برقراری ارتباط موثر با وکلای سوئدی است.
سوئد از خانواده نوری هم صرف نظر نکرد
هانا لارسون، وکیل سوئدی حمید نوری، گفت: مجید نوری چند وقت پیش برای ملاقات پدرش به سوئد آمده بود، اما اجازه ملاقات به او ندادند. این سفر مخارج سنگینی برای آنها به همراه داشته و از نظر احساسی نیز برای خانواده نوری این محدودیتهایی که بازداشتگاه اعمال میکند، بسیار سخت و سنگین بوده است.
لارسون در ادامه میگوید: حمید نوری، در تماسهایی که با خانواده خود دارد بسیار محدود میتواند درباره اشخاصی که دادستان و شکات از آنها نام بردهاند، صحبت کند.
اداره مراقبت از بزهکاران، مینویسد که نوری میتواند حق ملاقات حضوری و الکترونیکی داشته باشد، اما ملاقاتی انجام نمیشود، این در حالی است که طبق قوانین بازداشتگاه، باید از قانون پیروی کند.
کینه منافقین به نوه ۱۰ ساله نوری هم رسید
در این زمینه گفتنی است، گروهک منافقین طی مدتی که دادگاه حمید نوری برگزار میشد، مرتبا تجمعاتی را برگزار میکردند.
دختر نوری مواجههاش با آنها را اینگونه توضیح داده است: بار اول که به سوئد آمدیم حدود ۲۰۰ نفر از آنان جلوی دادگاه حضور داشتند و دستهجمعی به ما فحش میدادند و توهین میکردند. ما سعی میکریم این توهینها را نشنیده بگیریم. اما توهینها فقط به من و برادرم ختم نشد و به فرزند ده ساله من هم فحش دادند. یک بار از بازداشتگاه به سمت محل اقامت خود میرفتیم که در اتوبوس یک خانم به ما فحاشی کرد و ما را تروریست خواند. دختر کوچک من به قدری ترسیده بود که دست و پاهایش میلرزید، با اینکه گناهی نداشت.
منبع: خبرگزاری صدا و سیما
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.iribnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری صدا و سیما» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۴۷۱۵۹۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کینه قدیمی
عابران و اهالی کنجکاو به زنی خیره شده بودند که از پنجره طبقه شش درخواست کمک میکرد: «اینجا یه نفر گلوله خورده با پلیس و اورژانس تماس بگیرید بیان برای کمک.»یکی از عابران شماره اورژانس و عابران دیگر، پلیس را گرفتند و آنچه دیده بودند را شرح دادند. این بار سکوت ساختمان با صدای آژیر آمبولانس و ماشینهای پلیس که از دور به سمت آنجا میآمدند، شکسته شد. امدادگران سریع خود را به واحد شماره ۲۸ در طبقه ششم رساندند. واحد ۲۸در انتهای راهرو قرار داشت. مقابل در، کانتری برای منشی شرکت بود و چهار اتاق در دوطرف آن قرار داشت. زن جوان امدادگران را به سمت اتاق راهنمایی کرد که کنار آن تابلوی مدیرعامل خودنمایی میکرد. مردی روی صندلی نشسته و غرق در خون روی میز افتاده بود. یکی از امدادگران او را بلند کرد؛ گلوله وسط سینهاش جا خوش کرده بود. بدنش سرد بود و خون زیادی از بدنش رفته بود. دیگر نمیشد برای او کاری کرد. عقربههای ساعت، ۱۱شب را نشان میداد که کارآگاه ناصری با نشان دادن کارتش به سربازی که جلوی در ایستاده بود، وارد ساختمان شد. دکتر زودتر از او رسیده بود و تیم تشخیص هویت در حال بررسی صحنه قتل بودند تا سرنخی برای کشف راز قتل پیدا کنند. کارآگاه دفترچهاش را بیرون آورد و تحقیقات خود را آغاز کرد.۱- دکتر چه گفت؟
قتل حدود سه ساعت قبل رخ داده است. گلوله از فاصله نهچنداندور به سینه مقتول اصابت کرده و باعث خونریزی شدید و مرگ مرد جوان شده است. این نتایج بررسی در صحنه است و باید در پزشکی قانونی کالبدشکافی کنم. راستی تا یادم نرفته، آثار درگیری روی بدن مقتول ندیدم.
۲- نتیجه بررسی صحنه جرم
آثار ورود به زور روی دردیده نمیشود وقاتل بهراحتی واردخانه شده است. یک پوکه کلت در راهرو مقابل در اتاق محل جنایت پیدا کردیم. مورد مشکوکدیگری ندیدیم.
۳- گزارش افسر کلانتری
حدود۱۰شب این قتل به کلانتری اعلام شد ومن به عنوان افسرگشت راهی شرکت شدم. منصور«قاتل» شریک مقتول است که به خاطر اختلافی که با او داشته قتل رااجرا کرده بود. بعد هم با پرواز ساعت ۸ و۳۰ دقیقه راهی قطر شده تا ازآنجا به کانادا برود. کارهای اقامتش راانجام داده بود.منصوراحساس میکردکامران توحساب کتاب،سرش کلاه گذاشتهوسرهمین اختلاف داشتند. امروزعصرواردشرکت شده وبعد ازقتل شریکش، دست و پای منشی شرکت را بسته بود و یکراست به فرودگاه امام رفته و با خیال راحت از کشور فرار کرده بود.
۴- روایت شاهد قتل
شش سال است که در این شرکت کارمیکنم. ساعت کاری شرکت۹صبح تا چهارعصراست. من اگرمدیرعامل در شرکت باشد یا کارها مانده باشد، در شرکت میمانم.امروزهم درشرکت بودم که حدود ساعت شش منصور به شرکت آمد.دسته گلی دردست داشت.خوشحال بود ومیگفت آمده با کامران خداحافظی کند و همه چیز را تمام کند.حدود یک ساعتی در دفتر بود و بعد صدای دعوایشان بلند شد. سعی کردم دخالت نکنم. یکدفعه صدای شلیک گلولهای شنیدم. ازترس خشکم زده بود. منصور عصبانی درحالی که اسلحهای در دست داشت و لباسش خونی بود بیرون آمد. اسلحه را به سمت من گرفت و خواست ساکت شوم. دست و پایم را بست وازشرکت بیرون رفت.خیلی تلاش کردم دست و پایم را باز کنم اما فایده نداشت. با دیدن شیشه روی میز خودم را به آن رساندم و آنقدر به میز ضربه زدم که افتاد و شیشهاش شکست. تکه شیشهای را برداشتم و هر طوری شده طناب را پاره کردم. بعد هم از اهالی کمک خواستمکه برای کمک آمدند.
۵- سرگرد دستور بررسی خروج منصور از کشور را صادر کرد. او خیلی خونسرد همراه خانوادهاش وارد سالن و سوار هواپیما شده و ایران را ترک کرده بود. تحقیقات کارآگاه تا صبح طول کشید و برای جمعبندی آنچه دیده و شنیده بود، دوباره به شرکت برگشت. نیم ساعتی آنجا قدم زد و همه چیز را بررسی کرد. در ذهنش صحنه قتل کامران را بازسازی کرد و با بازپرس جنایی تماس گرفت و دستور بازداشت منشی شرکت به اتهام قتل را صادر کرد.
۶- انگیزه قتل چه بود؟
مهین وقتی در اداره آگاهی رو به روی کارآگاه قرار گرفت فهمید راز قتل فاش شده و سناریواش برای فرار از مجازات لو رفته است: «سرگرد، کامران باید میمرد. او با زندگی من بازی کرد. شش سال قبل برای کار به اینجا آمدم و بعد از مدتی کامران به من ابراز علاقه کرد. پسر خوشتیپ و پولداری بود و من هم به او علاقه داشتم. دوسالی از رابطهمان میگذشت و هربار میگفتم به خواستگاریام بیا، بهانه میآورد تا اینکه یک روز روی واقعی خودش را نشان داد و گفت از رابطهاش با من فیلم گرفت و اگر برای ازدواج اصرار کنم، آبرویم را میبرد. تنها راهی که به ذهنم رسید صحبت با منصور بود. آنجا بود که فهمیدم آنها همدست بودند و منصور از من فیلم گرفته بود. آنها فکر میکردند با افشای این موضوع از شرکت میروم اما ماندم تا نقشه انتقامم را اجرا کنم. دیروز بهترین موقعیت بود تا هم کامران را بکشم و هم منصور را به عنوان قاتل معرفی کنم. نقشهام حساب شده بود اما یک جا اشتباه کرده بودم که همان باعث لو رفتن نقشهام شد.»
شما خوانندگانتپش میتوانید با اشاره به سه دلیل کارآگاه برای کشف راز این جنایت در مسابقه معمای پلیسی این هفته تپش شرکت کنید. پاسخهای خود را همراه نام و نام خانوادگی و شهر محل سکونت به شماره ۳۰۰۰۱۱۱۲۷ ارسال کنید.